تیک تاک ، چشماش روی کتابش هست.

سعی میکنه تمرکزش رو بده به امتحان سختی که صبح در پیش داره.

ولی مغزش پر میکشه به جاهای دیگه

سرش باهاش سر ناسازگاری بر میداره ، اتفاقایی که در کنارش در حال رخ دادن بود رو از زبون دیگران میشنوه.

اشک توی چشماش جمع میشه به خودش میگه صبح امتحان داری لعنتی دووم بیار!

چشماش میسوزه ، بوی دردسر بینیش رو لمس میکنه

و برای بار هزارم مرگ رو تنها خواسته اون لحظش تلقی میکنه ، نیاز داشت به یه چیزی ولی نمیدونست چی.

مغز بیمارش، سوت میکشه از این همه بی رحمی.

کسی برای نجات نبود ، ادم هایی که دلسوز بودن

اتفاقا داشتن پشت سر هم میوفتادن و اینکه هیچکاری از دستش برنمیومد دردناک بود.

هر چقدر از اون ادم بدش میومد دوس نداشت چیزی که خودش تجربه کرده رو تجربه کنه.

دیدن و گذشتن این روزا یکم دردناک شده ، قبلا فقط دیدن و گذشتن بود حالا فکر کردن بهش هم اضافه شده.

پ.ن: همون ارزوی همیشگی رو دارم هر چقدر دردناک و سخت و ترسناک باشه بازم همون رو میخوام بدون توجه به احتمالات وآینده:)

 

 


توضیحات: برای کسایی که مدیا براشون بالا نمیاد روی موزیک بزنین☝
 

رو ,، ,میکنه ,دردناک ,چشماش ,ادم ,هر چقدر ,دیدن و ,سخت و ,و سخت ,و ترسناک

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود پاورپوینت دانلود فیلم و سریال ایرانی سنگر مجازی جنگ نرم و دفاع از اعتقادات شهید عبدالله خسروی لرستان سیستم همکاری درفروش خرید و فروش تجهیزات آشپزخانه های صنعتی سرویس و تعمیر انواع کولر گازی اسپلیت در تهران/سرویس کولر گازی در تهران بهترین مرکز مشاوره در همدان:: 09184404501 روانشناسی ازدواج خانواده *****آموزش کلیه سازها در قزوین***09380338496*** بورس ایران ترنج